دولت جدید آمریکا با ارائه پیششرطهایی وعده بازگشت به برجام را مطرح و الحاق دوباره این کشور به برجام را منوط به اجرای کامل آن از سوی ایران کرده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی، آمریکا را ناقض برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد دانسته و تأکید دارد آمریکا باید گام نخست را برای احیای برجام بر دارد. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران میگوید ایالات متحده باید به اجرای تعهداتش بازگردد که در آن صورت ایران بلافاصله برای پاسخ دادن آماده خواهد شد. وی در این رابطه خواستار همکاری اتحادیه اروپا شده تا شرایط برای بازگشت تهران و واشنگتن به توافق هستهای را فراهم کند. او در گفتوگو با شبکه تلویزیونی سیانان گفته است جوزپ بورل میتواند از کسوت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و هماهنگ کننده برجام برای «آنچه که آمریکا و ایران باید انجام دهند، استفاده کند».
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم در پاسخ پیشنهاد داده در موضوع برجام باید «فشار حداکثری» را کنار گذاشت و به «دیپلماسی حداکثری» روی آورد. از سوی دیگر امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه نیز برای «میانجیگری صادق و متعهد» در مذاکرات ایران و آمریکا اعلام آمادگی کرده است. اما واقعیت این است که از اروپا آبی برای برجام گرم نمی شود. دلایل سه گانه ناکارآمدی دیپلماسی اروپا در ایفای نقش میانجیگر و یا تسهیلگر در موضوع برجام را می توان به ترتیب ذیل توضیح داد:
دلیل نخست و شاید مهمترین دلیل، نقشی است که اتحادیه اروپا در فضای پسا ترامپ نسبت به برجام برعهده دارد. اتحادیه اروپا تلاش دارد با توجه به رویکرد اعلامی بایدن در بازگرداندن جایگاه رهبری جهان غرب به واشنگتن، در برجام باج خواهی کرده و توان پدافند موشکی جمهوری اسلامی را در دستور کار برجام قراردهد. در نتیجه ماهیتاً نمی تواند یک میانجی صادق و امین باشد.
دلیل دوم، فقدان استقلال عملکرد اروپاست. اتحادیه اروپا هم در حوزه نظامی، هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه سیاسی یک موجودیت وابسته است. این امر به وضوح در ناکارآمدی این اتحادیه در عمل به تعهدات بین المللی اش در حوزه برجام مشخص شد. دلیل سوم اینکه اتحادیه اروپا یک بلوک سیاسی درحال افول است. تمام روندهایی که سبب موجودیت و قدرتیابی این اتحادیه می شد در سالهای گذشته مسیر معکوس پیمودهاند. از جمله این موارد می توان به خروج بریتانیا از این اتحادیه، شکست ایده منطقه شینگن و بازگشت مرزها در این قاره اشاره کرد. بنابراین یک موجودیت سیاسی که در حال از دست دادن اهمیت راهبردی خود است و حتی موجودیت خود است، نمیتواند نقش مؤثری در رفع تنشهای بینالمللی داشته باشد.
نظر شما